به ندرت مي توانيم خواست خود را ترك كنيم، زيرا قادر نيستيم. ما خود را به ديگران تسليم مي كنيم زيرا در مي يابيم آنها قوي ترند. ولي اگر ايمان داشته باشيم كه خدا قوي لايتناهي است آنگاه خود را تسليم خدا مي كنيم و از خواست هاي خود چشم پوشي مي كنيم. در اين صورت به راحتي به منبع نعمت، بركت و رحمت الهي متصل مي شويم و دنيا برايمان بهشت مي شود و نقطه صفر در دنيا همين است.

نقطه صفر یعنی چه؟ نقطه صفر نقطه ای است که انسان در حالی که در این دنیا زندگی می کند فشارها و استرس ها و موانع و مشکلات هیچ تأثیری برای فرسایش او نگذاشته و فقط نقش یک ناظر و شاهد را ایفا می کند. در نقطه صفر، انسان به مرحله ای از کمال روحی رسیده که خود را همیشه با خدا دیده و خدا در وجود او حضور داشته و او همچون خدا در کمال آرامش و صفا است. آنچه به عنوان مشکلات و موانع در نظر افراد عامی است در نظر او مصلحت و خواست خداست و لذا با شناخت کامل از جوهره مشکلات، موانع و استرس ها همیشه در کمال شادابی و طراوت خداوندی است.

او می داند او جزئی از خداست و جزئی که از خداست دلیلی برای نگرانی ندارد. نگرانی در نقطه صفر مرزی وجود ندارد چون در آنجا شناخت است آگاهی است و جایی که آگاهی باشد همه چیز جلوه الهی دارد و در جلوه الهی نگرانی معنی ندارد.

انسان هایی که نقطه صفر را کشف می کنند جوان می مانند. عمر آنها طولانی تر است. نقطه صفر یک موقعیت جغرافیایی خاص نیست. نقطه صفر همه جا می تواند باشد. کسی که خدا را در وجود خود درک کند خدا همیشه با اوست.

البته پیری امر حتمی است ولی اگر انسان نقطه صفر را کشف کند دیرتر پیر می شود و سالهای عمر را با سلامت بیشتری طی می کند. مراجع تقلید و بزرگان دینی به علت اینکه این نقاط را کشف می کنند خودبخود عمر آنها طولانی می شود. در مورد امام خمینی باید بگویم هر فردی جای ایشان بود در همان مرحله اول زندان و تبعید کنار می کشید ولی چون به آگاهی کامل دست یافته بود در داخل زندان و تبعید نیز در نقطه صفر قرار داشت و همه جا برایش بهشت بود. نقطه صفر همان بهشت دنیاست.